۱۴ شهریور ۱۳۹۰

بهنام گنجي و آنچه كه نبايد مي شد!


اتفاق دردناك خودكشي بهنام گنجي،در شرايطي اتفاق افتاد كه براي من به شخصه حادثه بسيار تلخ و آزار دهنده اي قلمداد ميشد. آخرين و تلخ ترين اتفاق زندگي من،كه شنيدن خبر فوت هاله سحابي در مراسم تدفين پدر بود تا ديروز خبر خودكشي يك جوان بيست و دو ساله پس از سه هفته آزادي از زندان در حاليكه طول دوران بازداشت او ده روز هم نبود.
صرف نظر از اين مسئله كه بهنام از فعالين سياسي و اجتماعي نبوده و در اين وادي ها نيز به سر نمي برد و يا نقطه مقابل كه بر فرض داشتن سابقه فعاليت،چه اتفاتي در طي اين يك هفته بر او رفت كه منجر به چنين نتيجه اي شد؛اين نكته به ذهن خطور مي كند كه با وجود اطلاع كما و بيش زيادي كه از ساختار و نحوه فرايند بازجويي و زندان و ... در ذهن وجود دارد،يك فعال در اين عرصه ها،سياسي و اجتماعي  و ...،به چه آگاهي هاي ديگري در اين زمينه نياز دارد تا بتواند با شرايط سخت آنجا كنار بيايد و از وقوع بعضي مسائل اين چنيني ،جلوگيري كند.
همه ما كما بيش در ساير عرصه هاي مجازي ديگر حضور داريم،فيس بوك،توئيتر ،سايت ها و وبلاگ هاي خبري و آشنايي با تيتر ها و عناويني چون اگر بازداشت شديم چه كنيم؟ و يا مطالعه خاطرات از اوين برگشتگان و يا ساير زندان ها ؛با اين فضا حداقل به طور ضمني آشنايي داريم و من نيز قصد تكرار آنها را ندارم و بنا دارم به اين قضيه از زاويه اي ديگر نگاهي بيندازم.زاويه اي كه فرد بازداشت شده را از درون مي بيند ؛ از دروني ترين لايه هاي ذهني و مغزي فرد بازداشت شده.
در علوم آموزش و ذهني امروز،مبحثي وجود دارد با عنوان "هوش هيجاني" و يا به عبارتي اي كي يو كه در مقابل آي كيو قرار گرفته و بنابرنظر صاحبنظران اين حوزه،آنچه كه اين روز ها  در امور مربوط به تربيت و آموزش مي بايست مورد توجه قرار گيرد ،بيشتر اين حوزه مي باشد چرا كه امري است اكتسابي و برخلاف آي كيو كه از ابتداي تولد و ارثي مي باشد ،اين مورد قابل تقويت و اكتسابي است.اينجاي بحث را  داشته باشيد تا نكته اي ديگر را هم عنوان كنم و بعد از برآيند اين دو نتيجه مورد نظر را بيان كنم.
در تاريخ آمده است كه قبل از آنكه آيشمن،جلاد يهودي كش دوران فاشيسم را اعدام كنند،او را تحت معاينات روانپزشكي قرار دادند تا به بررسي دلايل و چگونگي بروز اين رفتارها را در يك انسان ديده و بررسي كنند كه چگونه مي شود يك انسان به اين حد و درجه از انسانيت برسد و حتي به هنگام اعدام نيز آرزوي او تشرف به دين يهود باشد تنها به اين دليل كه با مردن او يك يهودي ديگر را نيز كشته است.نتيجه حاصل از كندوكاو در آيشمن اين نتيجه را در بر داشت كه : " دليل اصلي اي كه موجب بروز اين رفتارها در او شده است فقط و فقط عدم وجود چيزي به نام "تخيل "بود.اين انسان به درجه اي رسيده بود كه به گونه ديگري نمي توانست فكر كند."
حال قصد من از همراه كردن اين دو با هم چيست؟ربط دادن "تخيل" و اهميت وجودي آن براي هر فرد به خصوص فردي كه بازداشت مي شود و "هوش هيجاني" به عنوان مبناي علمي اي كه تاكيد بر شناخت و اشراف بر احساسات دارد. در مبحث علمي هوش هيجاني،يكي از مواردي كه به شدت مورد تاكيد است توجه به مسئله اشراف و آگاهي پيدا كردن بر احساسات و تربيت آن است.
در بخشي از مبحث هوش هيجاني،به افراد توصيه مي شود در مقابل شرايط و وقايعي كه براي شما اتفاق مي افتد،شما مي توانيد فضايي را متصور شويد در ذهن كه گويا مخاطب اصلي آن وقايع نمي باشيد و به گونه اي خارج از فضا و زمان تنها به نظاره آنچه كه اتفاق مي افتد مي پردازيد و به همين دليل فرد با اين شرايط در مقابل آنچه كه برايش اتفاق مي افتد چون صرفا از فضايي خارج ناظر قضيه مي باشد،احساساتش درگير نشده و راحت تر مي تواند با آن برخورد كرده و از آن بگذرد.
براي درك بهتر و عيني تر مثالي مي زنم.فردي را تصور كنيد كه در هنگام بازجويي در معرض شديدترين هتاكي ها، توهين ها،تحقيرها و تمسخر هاست.در اين هنگام به نظر اگر اين فرد خود را مخاطب اين تحقيرها و توهين ها بداند مقاوم تر خواهد بود يا كسي كه با علم به موضوع از هوش هيجاني و با بهره گيري از آن،فضايي را متصور شود كه اين نه اوست كه مورد تحقير و تمسخر است كه فرد ديگري است.در اين حالت ميزان حساسيت هاي احساساتي،واكنش ها و عكس العمل هاي رواني غير ارادي كه هركدام از آنها مي تواند به گونه بر عليه او مجدد مورد استفاده قرار گرفته كاهش پيدا كرده و او مي تواند با صحت و سلامت بيشتري اين دوران سخت را سپري كند.
به نظر مي رسد حال كه علم به اين دست آوردهاي بسيار با ارزش در زمينه علم روانشناسي دست يافته است،چرا از آنها در جهت افكار و اهداف خود بهره نبريم.

پي نوشت
1)نمي دانم تا چه ميزان توانسته ام آنچه را كه در ذهن داشته ام به خوبي بيان كنم،اما آنچه كه قابل تذكر به همه دوستان است اين نكته است كه قسمت اعظم فشارهاي دوران زندان از ناحيه روحي-رواني صورت مي گيرد پس لازم است تا به حدي در اين وادي ها نيز مطالعاتي داشته باشيم.  
 2)دوستاني كه مايل به مطالعه و كار بيشتر در اين زمينه هستند مي تونند كتاب زير رو مطالعه كنند:
هوش هيجاني براي همه(راهنماي عملي هوش هيجاني)،استيو هين،مترجمان:رويا كوچك انتظار،مژگان موسوي،انتشارات موسسه انتشاراتي تجسم خلاق.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر