۲۰ شهریور ۱۳۹۰

چشم اميد ما به اويني هاست!!؟

علي احمد سعيد،معروف به ادونيس شاعر سوري تبار و مقيم لبنان ،ماه گذشته نامه اي به بشار اسد نوشت.نامه اي  به زعم عده اي،نامه اي دلسوزانه  و براي جلوگيري از ريختن خون هاي بيشتر بود. ادونيس در اين نامه نكات قابل توجه و مهمي را عنوان مي كند،بخشي از آن خطاب به اسد،بخشي به جامعه و مردم سوري و بخشي نيز به نخبگان و انديشمندان سوري است.
آنچه كه براي من مهم و قابل تامل بود،مواردي بود كه آنها را به انديشمندان سوري و يا به عبارتي اپوزيسيون ياد آور شده بود.ادنيس در اين بخش از نامه اش اينگونه مي گويد:
" ما صداهايي را مي شنويم.صداهايي از سوي انديشمندان ،نويسندگان،شعرا،هنرمندان،روشنفكران،جوانان و... و هركه ديدگاهها و آرزوها و آرمان هايي اصيل و عادلانه دارند،اما به صورت نشانه اي هيچ سندي  نيست كه آنها را گردآورده يا افكارشان را نشان و اهداف شان را توضيح  دهد.اين صدا اگر تجسم پيدا نكند،تنها به صورت يك صدا باقي خواهد ماند.صدايي كه در شبكه واقعيت هاي عملي وارد نمي شود يا در مادون يا ماوراي آن باقي خواهد ماند".
و در ادامه، بسيار زيبا اينچنين مي گويد :"دعوت اپوزيسيون به گفت و گو كافي نخواهد بود.زيرا بايد مفهوم حكومت و ابزارهاي دستيابي به قدرت و نحوه گردش آن را مشخص كرد.راهكارهايي را نشان داد كه به وسيله آنها مردم بتوانند نظر خودشان را درباره قدرت و نقش آن بيان كنند و به صورتي باشد كه قدرت در دسترس هركسي باشد كه مردم او را شايسته مي دانند و برمي گزينند.بايد به سمت طرح ها و برنامه هايي روشن در قلمرو سياست،تربيت،آموزش،اقتصاد،فرهنگ و هنر در زندگي شهروندي پيش رفت،به خصوص در مورد تمام چيزهايي كه با زنان و حقوق و آزادي هايشان ارتباط پيدا مي كند".
نسل ما هرچيزي را تا به امروز خوب نفهميده باشد،حداقل اين را به بالاترين حدممكن خوب فهميده است كه آنچه كه انقلاب 57 را به وجود آورد،و آنچه كه باعث به انحراف كشيدن آن همه فداكاري،خونها و زندان ها شد،تنها يك چيز بود و آن اينكه،مردم مي دانستند  "چه نمي خواهند" اما دقيقاً و به طور واضح نمي دانستند كه "چه مي خواهند".فيلم هاي تبليغاتي صدا وسيما را كه خاطرتان هست؟هميشه روز قبل 12فروردين پخش مي كند.زن و شوهري كه در مقابل سوال خبرنگار هر كدام پاسخي به سوالي مبني بر راي دادن به سيستم حكومتي به راي گذاشته شده دارند.مرد جواب مي دهد،آري چرا كه مي گويد مي داند و زن مردد و مي گويد رايي نخواهد داد چرا كه نمي داند اين حكومت قرار است چگونه به اداره كشور بپردازد.
به اينها كه خوب فكر مي كني،مي بيني ما باز دوباره در حال تكرار همان تجربه تاريخي هستيم.تقريبا دو سال از تولد جنبش سبز گذشته است،روزها و ماههاي ابتدايي خوب شروع شد،بحث و نقدها،تا حدي ارضا كننده ذهن پرسشگر بود اما با گذشت زمان،به جاي آنكه اين نقدها،گفتگوها،مقاله ها،انديشه ها پويا تر و عميق تر شود،روندي معكوس هرچند با شتاب كند در پيش گرفت.البته در اين ميان بودند وهستند نويسندگان و مقاله هايي كه همچنان به روند پويشگر خود ادامه مي دهند اما گمان اينكه يك حركت مطابق با آنچه ادنيس به روشنفكران سوري گوشزد كرده بود،ايجاد شده و در ايران به حركت خود ادامه دهد چندان به چشم نمي خورد.
و باز هم بسي جاي تاسف كه به جاي اينكه ما شاهد اين حركت ها از اين سوي ديوارهاي زندان باشيم،هر از چند گاهي نامه اي،بيانيه  اي تحليلي،مقاله اي از آن سو تلنگري به ما مي زند.نامه هاي بسيار تامل برنگيز تاجزاده،بيانيه تحليلي ادوار تحكيم، و  و ...نشان مي دهد كه اين سو ما راه درستي نمي رويم.جنبش دانشجويي با آن همه سركوب ،از زندان و تبعيد و تعليق گرفته تا ستاره دار شدن هاي بي مورد،حق دارد اين روزها كمي آرام قدم بردارد،فعاليت هاي آنچناني نكند اما مي تواند كه بخواند ،بينديشد و تحليل كند و با صداي بلند فكرش را براي ديگران بنويسد!فعالان سياسي موكدًا اصلاح طلبان حق دارند نگران آينده خويش،خانواده و زندان رفتن و يا ده ها اتفاق پيش بيني نشده باشند اما حداقل مي توانند بنويسند،راهكار ارائه كنند.احزاب اصلاح طلب به عنوان كساني كه خود را همراه صديق اين حركت مي دانند،مي توانند و بايد بنويسند،و ترويج كنند.استادان دانشگاه توان اين را دارند كه دانشجويان همراه و همگام را ياري فكري كنند وده ها و صدها توانها و قوت ها و پتانسيل هايي كه بالفعل نمي شوند.
خوب فكر كنيم مي بيني همه مي توانند،از من و تو گرفته تا آن استاد و نويسنده  و فعال سياسي.كم هم نيستند آنها كه مي نويسند و حاضر به پرداخت هر هزينه اي براي عقايدشان اند اما مي بايست روشمند تر،سازماندهي تر، وساختاربندي شده تر عمل كرد؛حال هر فرد و گروه به زعم ،توان و برد اثرگذاري اي كه مي تواند داشته باشد.سپردن همه چيز به زمان،تنها باعث مي شود باز به روزي كه برسيم كه مي دانيم و يقين داريم چه "نمي خواهيم" ولي باز نمي دانيم دقيقاً چه چيزي را ، چگونه" مي خواهيم!"  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر